کد مطلب:1731 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:484

یادداشتهای کوتاه
یادداشتهای كوتاه

احرام و فلسفه آن

محرّمات احرام كه فقها مجموعاً آنها را بیست و چهارتا دانسته اند از نظر روح و معنی و فلسفه روحی و اخلاقی و اجتماعی چند نوع اند:

1. ترك آزار و اذیت جاندارها و تحمل آزار و بالاخره سلم بودن در مقابل جاندارها و حرب نبودن و اعلام سلام و امن. از این قبیل است:

الف. ترك شكار، شكار صحرایی (البته شكار حیوان دریایی، همچنین كشتن حیوانات اهلی مثل گاو و گوسفند مانعی ندارد.)

ب. دروغ و فحش (فسوق)

ج. جدال (قسم خوردن)

د. كشتن حیوانات موذی بدن از قبیل شپش، كنه

ه. حمل سلاح

و. بیرون آوردن خون از بدن خود

ز. كندن دندان

2. از قبیل ترك لذت است برای درك لذت؛ و ترك لذت، هجرت از لذات بدنی است از قبیل:

الف. ترك جماع، بوسیدن، نگاه، استمناء، و حتی مقدمات این كار از قبیل عقد

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 25، ص: 120

بستن و شاهد عقد شدن

ب. استعمال بوی خوش

ج. سرمه كشیدن

د. انگشتر به دست كردن به قصد زینت

ه. زینت كردن زن، خود را

و. مالیدن روغن به بدن

3. نوع سوم از قبیل ریاضت دادن نفس است به تقوا كه علی علیه السلام فرمود: وَ انّی لَاروضُها بِالتَّقْوی لِتَأْتِیَ آمِنَةً یَوْمَ الْفَزَعِ الْاكْبَرِ. از این قبیل است:

الف. برطرف كردن مو از بدن

ب. پوشیدن سر برای مرد كه آفتاب نخورد

ج. پوشیدن صورت برای زن كه آفتاب نخورد

د. استظلال در حال سیر

ه. ناخن گرفتن

و. در آیینه نگاه كردن

ز. پوشیدن لباس دوخته

ح. پوشیدن چیزی كه تمام پشت پا را بپوشاند

ولی آنچه در اصل احرام است كه انسان با گفتن لبیك محرم می شود، همچنان كه با تكبیرةالاحرام وارد نماز می شود، [اینكه ] در تمام این مدت در حال عبادت است و یك عبادت مداوم است. از یك نظر محرّمات نماز بر محرم حج جایز است از قبیل: غذا خوردن، خوابیدن، خندیدن، انحراف از قبله، و علتش هم معلوم است.

نماز یك عبادت پنج دقیقه ای است، و عمره و حج عبادت چند روزه.

در بعضی قسمتها مشترك است از قبیل اینكه نیت لازم است، لباس نباید غصبی باشد و یا [از] غیر مأكول اللحم باشد و یا برای مرد حریر خالص باشد و یا نجس باشد.

بعضی قسمتها از مختصات حج است، از قبیل اینكه با دو قطعه ساده از لباس ندوخته محرم شوند، سرها برهنه باشد، پاها كفش و جورابی كه پشت پا را بپوشاند نداشته باشد. اینجاست كه تمام فوارق فقیر و غنی، درجه دار و بی درجه، فوارق زبان و لغت، جنس و لون و نشانه های اقلیمی و غیره ذوب می شود و همه مسلمانان

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 25، ص: 121

حاضر در این عبادت اجتماعی یك لباس و یكرنگ می شوند.

تن از آلایش هررنگ بشو همچو مسیح تا ببینی كه در این خم همه همرنگ همیم

روح احرام تمرین به ترك محلّلات [است،] كه بعضی از آنها مستحباتند، برای اینكه آمادگی كامل برای انضباط پیدا شود برای تقویت حس مقاومت.

در ورقه های كعبه و نقش اجتماعی آن گفتیم كه ابن اثیر حدیثی نقل می كند به این مضمون: كُلُّ مُسْلِمٍ عَنْ مُسْلِمٍ مُحْرِمٌ.

لباس احرام لباس رسمی عمومی در حضور پروردگار در یك مجمع عمومی است. چرا لباس باید واحد باشد در این مجمع عمومی؟ برای اینكه همرنگی و همشكلی در همدلی اثر دارد. معمولًا در مجالس رسمی، پادشاهان لباس معینی به عنوان لباس رسمی انتخاب می كنند و اصل این كار خوب است.

ولی در حج آن لباس واحد ساده ترین آنها باید باشد.

كسانی كه از صدر اسلام تا سال 335 به نقل مسعودی امارت حجاج را به عهده داشته اند

مسعودی در آخر جلد دوم مروج الذهب تحت عنوان «ذِكْرُ تَسْمِیَةِ مَنْ حَجَّ بِالنّاسِ اوَّلَ الْاسْلامِ الی سَنَةِ خَمْسٍ وَ ثَلثینَ وَ ثَلثِمِأةٍ» و از سال فتح مكه كه سال هشتم هجرت است شروع كرده و می گوید در این سال عتّاب بن اسید به امر رسول اكرم صلی الله علیه و آله با مردم حج كرد. و می گوید مطابق نقلی در آن سال مردم امیرالحاج نداشتند و در سال نهم ابتدا ابوبكر را فرستاد و بعد علی را مأمور كرد كه سوره برائت را بر مردم بخواند و در سال دهم خود رسول اكرم صلی الله علیه و آله و در سال یازدهم عمر و به همین ترتیب سال به سال را می شمارد تا سال 335، و خود مسعودی در سال 336 بوده كه این تاریخچه را می نوشته است.

مثل اینكه در قدیم به امیرالحاج، ملك الحاج هم می گفته اند. حافظ می گوید:

جلوه بر من مفروش ای ملك الحاج كه تو خانه می بینی و من خانه خدا می بینم

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 25، ص: 122

حج عاشقانه «1»

عاشق چو رو به كعبه صدق و صفا كند احرام خود ز كسوت صبر و رضا كند

در پیش راه بادیه گیرد غریب وار ترك عشیره و بلد و اقربا كند

مگریزد از شداید و رنج مسافرت در طی ره تحمل خار جفا كند

بگشاید آن زمان دو لب از بهر تلبیه گوش سپهر كر ز صلای بلی كند

از صدق چون قدم بنهد در منای عشق اول به پای دوست سر و جان فدا كند

آنجا كه موقف عرفات محبت است بر جای سنگریزه سر از كف رها كند

از بهر استلام حجر چون كند نزول تن را نشان ناوك سنگ و عصا كند

برگرد خیمه گاه بگردد پی وداع با چشم اشكبار طواف النسا كند

از پرده خیام شتابان به قتلگاه رو آورد به هروله قصد صفا كند

از ركن تا مقام شهادت به پای شوق طی طریق از سر مهر و وفا كند

پس در كنار زمزم اخلاص تشنه لب بنشیند و به زمزمه یاد خدا كند

آنگاه دست و روی بشوید ز خون خویش برخیزد و نماز شهادت ادا كند

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 25، ص: 123

قربان عاشقی كه حدیث مصیبتش كاخ وجود را همه ماتم سرا كند

گسترده شد بساط عزایش به روزگار تا عیش روزگار بدل بر عزا كند

بی اختیار خون چكد از دیده جلی هر دم كه یاد واقعه كربلا كند

تقدیم حضور دانشمند معظم حضرت آقای مطهری (دامت بركاته) می گردد.

الاحقر سید جواد الیاسی

ای قوم به حج رفته كجایید كجایید معشوق همین جاست بیایید بیایید

معشوق تو همسایه دیوار به دیوار در بادیه سرگشته شما در چه هوایید

گر صورت بی صورت معشوق ببینید هم حاجی و هم كعبه و هم خانه شمایید

صد بار از این راه بدان خانه برفتید یك بار از این خانه بر این بام برآیید

گر قصد شما دیدن آن خانه جان است اول رخ آیینه به صیقل بزدایید

احرام چو بستید از آن خانه برستید از فرقه ناموس بكلی بدرآیید

آن خانه لطیف است نشانهاش مگویید از خواجه آن خانه نشانی بنمایید

كو دسته ای از گل اگر آن باغ بدیدید كو گوهری از جان اگر از بحر جدایید

با این همه آن رنج شما گنج شما باد افسوس كه بر گنج شما پرده شمایید

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 25، ص: 124

روبند گشایید و ز سر پرده اسرار پس خویش بدانید كه سلطان نه گدایید

گنجید نهان گشته در این توده پرخاك چون قرص قمر ز ابر سیه باز برآیید

خاقانی در صفحه 215 دیوان خود قصیده ای مفصل و عالی دارد در وصف حج كه در سفری كه به مكه رفته سروده است، رجوع شود.

ایضاً در صفحه 88 قصیده دیگری در وصف حج دارد كه با این بیت شروع می شود:

شبروان در صبح صادق كعبه جان دیده اند صبح را چون مُحرمان كعبه عریان دیده اند

رجوع شود به مقدمه دیوان خاقانی، صفحه هفده و هجده.

ایضاً ناصرخسرو اشعار معروفی دارد راجع به حج كه به میم ختم می شود.

رجوع شود به اربعین طهرانی.

رجوع شود به مقاله «سرگذشت اندونزی» در مجله راهنمای كتاب، شماره آذرماه 40.

ایضاً رجوع شود به ورقه های كعبه و نقش اجتماعی آن [در صفحه 63 همین كتاب ].

فلسفه حج

رجوع شود به عیون اخبار الرضا، ص 242 و صفحات 263- 264.

اسرار حج

رجوع شود به جلد اول شرح نهج البلاغه ابن میثم، ص 229- 234.

تأثیر حج در چین

رجوع شود به كتاب صراط المستقیم، ص 443 و 446 و 450.

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 25، ص: 125

حج از جنبه اجتماع مسلمانان

در احادیث نماز جمعه آمده است:

جاءَ اعْرابِیٌّ الَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله یُقالُ لَهُ قُلَیْبٌ، فَقالَ: یا رَسولَ اللَّهِ، انّی تَهَیَّأْتُ الَی الْحَجِّ كَذا وَ كَذا مَرَّةً فَما قُدِّرَ لی. فَقالَ لَهُ: یا قُلَیْبُ، عَلَیْكَ بِالْجُمُعَةِ فَانَّها حَجُّ الْمَساكینِ. (وافی، ج 5، ص 166).

حج و تأثیر آن در ممالك اسلامی

رجوع شود به كتاب اسلام، صراط مستقیم، صفحات 443 و 446 و 450، ایضاً صفحه 135.

فواید حج از نظر ویل دورانت

رجوع شود به جلد 11 تاریخ تمدن ویل دورانت، صفحه 106.

كعبه

كعبه وسیله سوء استفاده و غرور قریش در میان اعراب بود و مخصوصاً قضیه عام الفیل به كعبه و قریش احترام فوق العاده داده بود. لهذا فرمود: لایَسْتَوی مِنْكُمْ مَنْ انْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ اولئِكَ اعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذینَ انْفَقوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلوا «1».

قرآن كریم این نكته را كه كعبه سبب غرور قریش شده بود در سوره مؤمنون اشاره می كند: ... مُسْتَكْبِرینَ بِهِ (البیت) سامِراً تَهْجُرونَ «2».

رجوع شود به جلد دوم زندگانی محمد، دكتر هیكل، صفحه 493 و 571.

رجوع شود به جلد اول زندگانی محمد، دكتر هیكل، صفحه 124.

رجوع شود به المیزان، جلد 3، صفحه 385 ذیل آیه انَّ اوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ ... و صفحه 394 راجع [به ]: بنائها، شكلها، كسوتها، منزلتها، ولایتها.

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری ج 25 126 مركزیت در اجتماع ..... ص : 126

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 25، ص: 126

ایضاً المیزان، جلد 1، صفحه 301 راجع به تشریع حج و اینكه مناسك حج ممثّل و نماینده مقامات ابراهیم و خاندان اوست.

عدم جواز بیع و اجاره خانه های مكه

خلاف شیخ طوسی، كتاب البیوع، مسئله 316: لایَجوزُ بَیْعُ رِباعِ مَكَّةَ وَ ...

مركزیت در اجتماع

اقبال شناسی، صفحه 80:

هر جامعه ای نیازمند مركزی است كه فروغ كلیه فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی آن باید از آنجا ساطع گردد.

این فعالیتها برای جامعه خونی را كه مایه حیات است تهیه می كنند و مركز به منزله قلب است و وظیفه قلب را انجام می دهد، به این معنی كه خون را تصفیه می كند و خون تازه را حتی به جوارح دور می رساند. مادامی كه چنین مركزی وجود داشته باشد و این خون حیات بخش را تهیه كند، تمام بدن بدون وقفه و معطلی وظیفه اش را انجام خواهد داد. برای مسلمین، این مركز «مكه» است و سایر مراكز فرعی از این نقطه نیرو می گیرند. در نتیجه بسط و توسعه و گسترش همین نظریه یعنی توجه به یك مركز رسمی بود كه مفهوم فلسفی تكوین پاكستان موجب تأسیس آن گردید و با توجه به همین معنی است كه طی منظومه ای می گوید:

زمانه كهنه بتان را هزار بار آراست من از حرم نگذشتم كه پخته بنیاد است

و نیز در سرود خود (ترجمه عربی) می گوید:

بُنِیَتْ فِی الْارْضِ مَعابِدُها وَ الْبَیْتُ الْاوَّلُ كَعْبَتُنا

هُوَ اوَّلُ بَیْتٍ نَحْفَظُهُ بِحَیاةِ الرّوحِ وَ یَحْفَظُنا